مادر شوهر , لطفا بدون دلیل آدم خوبی باش !

ساخت وبلاگ

*  دیشب پا گشایی دعوت شدم ، شام سلف سرویس بود ... واسه غذا که تعارف کردن ، من و خانومای دیگه بلند نشدیم که اول آقایون برن سر میز بکشن بیان کنار ، بعد خانوما برن ..

حامد رفت و از همه چی واسه من کشید و داد دستم ، بعد رفت واسه خودش کشید.. اینجوری من زودتر از بقیه خانومها غذامو با حامد شروع کردم و روی کاناپه نشستیم باهم خوردیم ...

 

* سر میوه هم وقتی میزبان به حامد میوه تعارف کرد، از میوه ها چند تا برداشت ، بعد بهش گفت به جای خانومم برداشتم که پوست بکنم با هم بخوریم .. دیگه من میوه برنداشتم

 

* توو مهمونی من همش کنار حامد نشستم ، چون میدونم ذاتا کم حرفه و تنها میشه اگه پیشش نباشم ، شاید سر همین قضیه از روز اولِ محرمیت بهم گفت که دلش میخواد خانومش از کنارش توو مهمونیا تکون نخوره !! ..

 

همه ی این رفتارای من و حامد توی مهمونی به چشم شوهر عمه ام اومد ، توو جمع با خنده گفت " چه باحال ، شما مثل دوست دختر پسرا با هم رفتار میکنید!! "

مادر شوهر از اون طرف گفت"  آخ گُل گفتین حاج آقا .. من خیلی بدم میاد اینایی که حتی توو خیابون دست همو میگیرن !! خب خانوم برو توو خونت از این کارا بکن "

 

فهمیدم منظور مادر شوهر با منه .. 

 

 

پی نوشت 1:

دلم میخواست یه جای خلوت پیدا کنم بهش بگم مادر شوهر جان ، اینکه حامد جلوی خانواده ی خودش وقتی کنارش می شینم دستشو میندازه دور شونه ام که منو به خودش نزدیکتر کنه  تا خیلی آروم تر باهام حرف بزنه ، تقصیر منه؟

یا وقتی از در میریم بیرون ، دستمو تمام مدت میگیره ، اینم تقصیر منه ؟

 

دیدم این مکالمات انقدر cheap هستش که من دوست ندارم خودمو تا این سطح پایین بکشونم و این گفتگو رو داشته باشم، یا حتی بخوام دفاع کنم از خودم  ...

 

امروز ظهر یه مسیری رو پیاده می رفتیم ؛ مادر شوهر خسته شد ، حامد دستشو گرفت که انگیزه ی حرکت بده بهش .. بعد هی توو خیابون باهاش شوخی میکرد که بخنده و راه بیاد و حواسش پرت بشه نگه خسته شدم..

مادر شوهر خوشحال بود! می خندید و دست توو دست پسرش داده بود !!

 

دلم میخواست بهش بگم گویا شما فقط بدتون میاد که زنای دیگه دست مردی رو توو خیابون بگیرن !!

 

بازم دلم نیومد سر کِیف بودن با تنها پسرش رو خراب کنم... چیزی نگفتم

 

 

یاد من باشه :

هیچ وقت انرژی خودمو صرف متقاعد کردن دیگران نکنم ,  اصولا اونایی که چیزی رو منع میکنن ، اگه توو شرایط مشابه قرار بگیرن با شور و شعف زیادتری همون کارا رو انجام میدن !!! صد البته.

 

دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 169 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:38