اقتصاددان خانه ی ما :)

ساخت وبلاگ

برنجامون سر شله زرد تموم شد و امروز مجبور شدیم 5 کیلو برنج بخریم که شد 30 یورو

حامد میگه اقتصادیش اینه که وقتی توو فروشگاه برنج 14 یورویی هست , اونو بخریم, نه 30 یورویی

اما من دلم درد میگیره برنج هندی یا پاکستانی میخورم ...

بهش میگم " پول  کمتر بدیم و بعد مریض بشیم و پول دوا درمون کنیم اقتصادیه ؟

به قول انگلیسی ها :

هنوز انقدر پولدار نشدم که چیز ارزون بخرم !

 

تز من واسه خرج کردن توو زندگیم همیشه این بوده که کم بخورم و اسراف نکنم اما با کیفیت ترینش رو بردارم .. از وسایلم خوب نگهداری کنم و بیخودی خرج نکنم اما موقع خرج کردن دیگه بهترینش رو بخرم "

 

 

پی نوشت :

1- میگه خوب شد کل اقتصاد خونه رو سپردم به شما , حساب کتاباش با شما باشه که کسری نیاریم , من این سبک زندگی رو تجربه نکردم!! 

 

2- اینکه امروز دما به صفر درجه رسید و سه شنبه به زیر صفر میره یعنی اومدن دوباره زمستون!!

پاییز این شهر چقدر زود تموم میشه .. و این واسه منِ سرمایی اصلا خوشایند نیست... 

 

3- هر شب که می بینه یه ساک اضافه کردم توی راهرو , پکر میشه ... 

با خودم فکر میکنم , چرا این پروازهای تنهایی دست از سر من بر نمیداره ؟! انگار توو هر مبدا و مقصدی , باید یه تیکه از قلب و وجودم رو  جا بذارم و برم ..

سخت میگذره اون لحظات به من.

 

دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 199 تاريخ : شنبه 2 آذر 1398 ساعت: 11:26