* بقیه ی پول کرایه تاکسی رو پس میگیری , بی هوا به راننده میگی thank you
دو تا مسافر داره , و تو خجالت می کشی .....
* دیروز هم که یکی از فامیل های دور , لهجه دار شدن و کش دار ادا کردن کلماتت را دست انداخت , خجالت کشیدی.
* داری یه برگه رو توو بانک امضا میکنی , شک میکنی و به کارمند بانک میگی: "ببخشید تاریخ امروز ؟" روزش رو بهت میگه.
و تو با خجالت، خیلی آروم میگی : " ببخشید 97 یا 98 ؟ "
غریبم، انگار هشت فرسخ از همه سو دورم.
و در خانه ام , خودم را
و در شهرم , نماز هایم را
شکسته به جا می آورم.
غریبم,
مثل کسی که در پوستش بیگانگی کند و
هر صبح با یک سلامِ ساده از دهانش بیرون
بزند به خانه , به کوچه , به شهر
و خودش را ببیند که بر تمام اعلامیه ها
روی تمام دیوارها گـُــم شده است.
دفترچه یادداشت ری را...برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 176