من یه بانو ام , دلم میخواد گاهی توی این هوا توی تختم بمونم و پامو از در بیرون نذارم
اما دغدغه های زندگی نمیذاره.. اصلا تو بگو خرج و مخارج زندگی..تو بگو مسئولیت ها
خستم.....
خستم از اینکه هی ساعت 3 صبح بیدار میشم و درسامو میخونم , ناهار فردامو درست میکنم و بعد توی همین برف و سرما باید برم سر کار و یا حتی کلاسام...
سردمه ...
یه بانو مگه چقدر توان داره ؟ دلمممممم عجیب برای مادرم تنگ شده
به یادِ یـار و دیارر
آن چنان بگریم زار
که از جهان
ره و رسم سفــــــر براندازم ....
" حافظ "
پی نوشت:
این یکشنبه طبق برنامه باید لباس میشستم, یکی دو تا غذا آماده میکردم , واسه امتحانم کمی تمرین میکردم...
اما فقط نشستم پشت پنجره و برفُ تماشا کردم .. و فقط به حرفاش فکر کردم ..
گاهی باید از روتین هات خارج بشی بانو ... مگه نه ؟
دفترچه یادداشت ری را...
برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 221