خسته ام از بیداری ....

ساخت وبلاگ
خستم از اینکه همش باید 3 نصف شب بیدار بشم و مشغول پختن ناهار واسه سرِ کار فردام بشم...

خستم از اینکه بعدش باید 4 صبح بشینم درسام رو بخونم چون میدونم تا شبش درگیر کلاس و کارم..

استرس دارم از اینکه میدونم حق تلنبار کردن هیچ درسی رو ندارم چون فرصت جبرانش با سر کار رفتنم, ازم گرفته شده...

من از دست خودم که انقدر آرمان گرا و کمال گرام, خستم 

عاشق آسمون همیشه خاکستری و ابری این شهرم ... اما سهم این روزهای من، از شاعرانگی کردن و مولانا خوندن , یا حتی ساعتی پشت پنجره نشستن و لذت از برف و بارون بردن , فقط طبق برنامه دویدن و عقب نموندن شده ...

 

کاش پدر بیاد ... بیاد و منو توو بغلش بگیره , بیاد و بهم بگه من اینجام بانو , تو دیگه به هیچی فکر نکن ...

 

دما از زیر صفر چرا نمیاد بالا؟ منِ سرمایی مجبورم توی خونه با شالگردن راه برم.. هنوز بدنم به این سرما و سیستم گرمایش مرکزی عادت نکرده 

عجب این سیستم گرمایش مرکزی چیز مزخرفیه

دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 229 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 12:11