یعنی بنده های خدا میگفتن که من بخندم .. اما از نظر من خنده دار نبود و خندم نمیگرفت.
مامان میگه چرا اینجوری شدی؟ تو که دست به مربوط به خندیدن حرف ت خوب بود! از ترک دیوار هم خنده ات میگرفت!
* راست میگه مامان بتی .. متاسفانه دارم خو میگیرم به مدلی که این مربوط به مردم حرف هستن... برنامه هاشون همه جدیه ... حرفاشون همه جدیه ... مثل ما ایرانی ها بلد نیستند که به ترک دیوار بخندند و جوک بسازند.
.....................
* به صورت وسواس گونه ای دارم مقید میشم که حریم شخصی افراد رو رعایت کنم ... این رو هم از این مربوط به مردم حرف یاد گرفتم.
یه صندلی خالی توی مترو , حریم شخصی فردی هستش که کنارش نشسته . ازت اجازه میگیرند تا بشینند روش و یا حتی المکان ازش استفاده نمی کنند.
تجربه ی شخصی :
بیشتر از اونی که فکرش رو بکنی ذهنت و رفتارت نزدیک میشه به محیط اطرافت..
مراقب محیط زندگیمون باید باشیم , که مثلا چه جور آدمهایی رو دورمون جمع میکنیم..... بیشتر از اون چیزی که فکرش رو می کنیم توی روحیات ما تاثیر گذارند.
تو اول بگو با کیان زیستی , من آن گه بگویم که تو کیستی
دفترچه یادداشت ری را...برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 180