اما قرار بر این نبود که این پیاده روی انقدر غصه مربوط به دارم حرف کنه ... گیج و غصه دار برگشتم.
- دلم میخواد راحت نگات کنم بانو .. کنارت به آرامش برسم, ولی نمی تونم ... باید دینم رو حفظ کنم.. میفهمی منو؟
* می فهمم ... میخوای که دیگه همو نبینیم... درکت میکنم.
- نه , میخوام که پیش بریم .. محـرمیت میخوام.
* منو اینجوری دیدی حامد ؟ یه بانـوی صـیغه ای ؟؟!!!!!
- می خوام ازدواج کنیم ... ازدواج.
خدایا منو بکش .. فقط همین.
دفترچه یادداشت ری را...برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 150