سرزمین من

ساخت وبلاگ
سفر به پایان رسید , و باز یه افسوس بزرگ در دل من ماند ...

چرا مردم سرزمین من حتی به عمق جنگل هم رحم نکردن؟ چرا توی مرتفع ترین و عمیق ترین جنگلهای ما هم فضاهایی رو باید ببینیم که غصه به دلم بیاورد...

نمیدونم چیکار میتونم بکنم واسه فرهنگ سازیش , اما یه تصمیمی رو توی این سفر گرفتم که شاید بتونه کمی آرومم کنه ..

کنارِ پلاستیک زباله ی خودم که از طبیعت  به اولین سطل آشغال می برم , کمی هم اطراف مکان خودم رو از اشغال تمیز کنم..

من که نمی تونم کل آشغالها رو جمع کنم و یا برم با تمام مردم صحبت کنم که آخه چطور دلتون میاد هر جایی می شینید بخورید و این همه پلاستیک و شیشه رو رها کنید , ولی می تونم به سهم خودم کاری کنم و کمی آشغالهای اطرافم رو جمع کنم.

به سهم خودم...

این بار این کار رو جدی تر انجام دادم ...

 

پی نوشت : اگه یه روز مسئولیتی در راستای جنگلبانی داشتم , اول از همه یه سری دستشویی با استانداردهای بهداشتی می ساختم! البته چند تا کمپ مشخص هم می ساختم که اگه آدمی دلش از زندگی ماشینی گرفت یا خسته ی کار شد, بیاد و یه هفته مهمان طبیعت بشه توی چادر ...

+ نوشته شده در  پنجشنبه نهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 14:43  توسط ری را  | 
دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : سرزمین, نویسنده : gozareomrrro بازدید : 209 تاريخ : پنجشنبه 6 مهر 1396 ساعت: 23:31