هنوز قهوههای کافه نادری خوباند
هنوز بدیعزاده خوب میخوانَد
هنوز سعدی خوب مینویسد
و هنوز
دلتنگِ تو بودن خوب است
خوب است که هیچکس اینجا نمیپرسد:
چرا دوتا قهوه؟
خوب است که صدا به صدا نمیرسد اینجا
وقتی داد میزنم: آقا!
دوتا قهوه
آقا!
صدای خزان را پایین بیاور
دیگر به تنم جان نمانده است
و اینکه در رفتنِ جان از بدن,
مردم حرفهای زیادی میزنند،
حرفِ زیادی میزنند.
اینجا هنوز کسیست
که بهاندازهء هزاراننفر نیست
و جایش روی تمام صندلیها خالیست
کسیکه هر پاییز
پای تمام درختان شهر
شدخزانِ تازهای خواهد کاشت
و کسیکه تورا دیده باشد
پاییزهای سختی خواهد داشت .
پی نوشت :
توقع نداشتم که روز تعطیل, کافه نادری تعطیل باشد!.. باید دوباره به کافه سر بزنم. قدیمی بودنش به من فرصت درک دوره ای را میدهد که هنوز در آن متولد نشده ام .. اما با شاعران و نویسندگان پاتوقش بس آشنایم ...
دلم عجیب قهوه ی کافه نادری میخواهد ...
برچسب : نادری, نویسنده : gozareomrrro بازدید : 199