و حالا عصر است

ساخت وبلاگ

این کتاب اولین کتاب خانم طیبه گوهری ست. دوازده داستان کوتاه آن , بیشتر حول مضامین مرگ - مهاجرت و جنگ میگردد. بحران زندگی و یا تاثیرات روانی هر کدام از این موضوعات بر زندگی آدمهای پیرامون داستان به تصویر کشیده میشود

و البته می توان گفت که داستانهایی با تم مرگ در این کتاب بیشتر بیان شده است. مرگ به عنوان یکی از واقعیت های زندگی که روی خودش را به طرق مختلف در داستانهای کوتاه این کتاب نشان میدهد و تاثیرش را بر بازماندگان آن.

داستانهای این کتاب نثری روان دارد , اما در کل هیچ کدام از آنها برایم حرف و یا نکته ای خاص به همراه نداشت.

از لابه لای همین کتاب :

می دانید ما زن ها این طور نیستیم , گریز می زنیم به هر پس کوچه ای تا به بن بست نخوریم. گاهی خودمان را عادت می دهیم به چیزهایی که نمی توانیم تغییر دهیم و لذت می بریم از چیزهایی که واقعا لذت بخش نیست

" هزار و یک بار "

ماندن مهم است. شما مردها خوب و زود شروع میکنید , ولی وسط کار جا می زنید. اما ما زن ها سخت شروع میکنیم و در عوض تا آخر می مانیم.

" آهه "

مرگ هم جزئی از زندگی است. زندگی را باید همان طوری که هست بپذیریم. یعنی به نوعی با شرایط کنار بیاییم. چون شرایط همیشه آن طور که ما می خواهیم نیست. پذیرش واقعیت اولین و مهم ترین قدم است برای رسیدن به آرامش.

" لرزه های خیس "

اگه کسی رو که دوست داری خواس ترکت کنه خودت با دستای خودت قبرش رو بکن و تو دلت بکشش و منتظرش نمون اما اگه کسی رو که دوس داری ناخواسته ازت گرفتن, تو دلت برا خودت زنده نگهش دار و فکر کن یه سفری رفته که بالاخره یه روز برمیگرده.

" چترباز "

گاهی ماندن وظیفه است برای کسی که می تواند و می داند که می تواند. همیشه رفتن آسان ترین کار است. ماندن و ساختن, یک فداکاری بزرگ ملی میخواهد که متاسفانه در همه نیست.

" نشان های مفرغی "

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 17:2  توسط ری را  | 
دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : حالا,عصر,است, نویسنده : gozareomrrro بازدید : 223 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:39