شازده کوچولو - Le petit prince

ساخت وبلاگ

توی نمایشگاه داشتم کتابایی که خریده بودم رو از فروشنده میگرفتم که از پشت سرم شنیدم یه دختر راجع به کتابی که برداشته بود با دوستاش حرف میزد...

اونا گفتن: کتاب شازده کوچولو رو چرا برداشتی؟ ..

توی این فکر بودم که برگردم بهش بگم ترجمه احمد شاملوش رو بگیره که بهتره , اما جواب دختر به دوستاش , سکوت رو جایگزین افکارم کرد.

- دیگه باید این کتاب رو توی کتابخونم داشته باشم, نشونه ی روشن فکریه , کسی بیاد ببینه توی کتابخونت نیست , ضایع است !!!!

* خوب شد نگفتم ترجمه احمد شاملو رو بگیره , وقتی تو دلیلت برای خرید یه کتاب , ضایع نبودن باشه, دیگه فرقی نداره کدوم مترجم ,کتاب رو ترجمه کرده باشه..

نمیدونم دیگه چطور بهتر از این میشد مضامین عرفانی فلسفی رو با بیان ساده و غیر مستقیم در یک کتاب گنجوند . البته بی انصافیست اگه ننویسم این شیوه نگارش رو بارها در مثنوی معنوی جضرت مولانا دیده ام و حظ برده ام.

در انتها چه زیبا , آنتوان هم شازده کوچولوی داستان خود را که نماد انسانی در جستجوی حقیقت است , همانند پائولو کوئیلو در کتاب کیمیاگر و  عطار با سیمرغش در منطق الطیر, همگی ما را به یک نقطه می برند .

ما به جایی بر میگردیم که به آن تعلق داریم و هر آنچه میخواهیم در درون ماست

از لا به لای همین کتاب :

*آدم فقط از چیزهایی که اهلی میکند می تواند سر درآورد. آدم ها دیگر برای سر درآوردن از چیزها وقت ندارند. همیه چیز را همین جور حاضر آماده از دکان ها می خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم ها مانده اند بی دوست.. تو اگر دوست میخواهی خب منو اهلی کن !!

*سرچشمه ی همه ی سوتفاهم ها زیرِ سرِ زبان است.

*آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زنده ای نسبت به آنی که اهلی کرده ای مسئولی. تو مسئول گُلِتی ..

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۶ساعت 13:19  توسط ری را  | 
دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : شازده,کوچولو, نویسنده : gozareomrrro بازدید : 220 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:39