6

ساخت وبلاگ

حتی به اندازه همسر هم حوصله نداشتم براش توضیح بدم و قانعش کنم ....

دکتر ال زنگ زده که چرا ازت خبری نیست ؟ چرا راجع به چاپِ کتابت بهم خبر ندادی؟ چاپ شده یا نه ؟ ... چرا اصلا توو کلاس آنلاینی که رزرو کردی نیستی ؟

حوصله نداشتم براش توضیح بدم که چرا منم به همون اندازه ی خودش از کتاب خبر دارم و نه بیشتر.

مثلا چی باید میگفتم؟ که با قلم و دفتر به دست، رفتم پیش استادم و با سنگ و کلوخ به دست ، دنبال مفری واسه رهایی بودم؟

یا مثلا بگم با محدودیت اینترنت اینجا نمیشه حتی سایتی که مطالب گفته شده رو واسه دانلود گذاشتی رو باز کنم؟ .. که حالا حضور آنلاینم پیشکش ؟؟

واقعا چی باید میگفتم که درک درستی از شرایط پیدا کنه ؟

نه ، به اندازه همسر هم حوصله نداشتم !

.

.

.

پی نوشت:

وقتی به درخواست استاد به آمریکا می رفتند ، دختری هم همراشون بود ، از قضا ایرانی.

بعدا استادشون تماس میگیره و کلی از دختر عذر خواهی میکنه .. که تو الان اینجا و اونجا بی حجاب بودی ، پس همینه که نمیخواستی بری اون دانشگاه .

پس حالا دیگه کشورت راهت نمیدن و یا مجبور میشی بری زندان !

همسر یه 15 دقیقه نشسته به استادش توضیح داده که این دو تا موضوع فرق میکنن ... که این خانوم به نمایندگی از ایران که واسه تحصیل نیومده آمریکا ...

از طرف شما و دانشگاه خودمون اومدیم .. پس کاری باهاش ندارن بره ایران ...

استادش دقیقا متوجه تفاوت این دو موضوع نمیشد !

.

.

آن عافیتی کز دل ما برده غم عشقـــــــ

درمان نکند هیچ مگر لمس حضورتـــــــــ

.

* کارای حضانت بارانا و انتظارش کلافه م کرده ... از اون بدتر دوری از همسر.

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم بهمن ۱۴۰۱ساعت &nbsp توسط ری را 

دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 13 بهمن 1401 ساعت: 5:12