نمازم را قضا کرده تماشا کردنت , ای ماه ....

ساخت وبلاگ

 

در اتاق کوچکم ساز را اینبار نه برای درس و مشق که برای دل به دست میگیرم ,

از اینجا به بعد قصه ی زمان و مکان وجود ندارد ...

 

صدایم میکنی , 

" تو از چیه من خوشت اومد که بالاخره راضی شدی زنم بشی؟

یادته چقدر سرسختی میکردی؟ اما دیدی تونستم دلتو بدست بیارم .... "

 

 

" من عاشق چشمت شدم "

 

مضراب ریز را شروع میکنم , و انقدر با نت های مختلف ادامه اش میدهم تا سوال و حرفت را ادامه ندی

 

 

 

من بدون روتوش :

دلم نمیخواد هیچ وقت بفهمی که تو انتخاب شدی ... که اصلا من قبل تو , عاشقت شدم

بعدش گذاشتم عاشقم بشی , جواب رد بشنوی , رضایتم رو به سختی بگیری .....

 

نه اینکه اون موقع ترسیده بودم از گفتن علاقه ام , نـه

اما باید بهم ثابت میکردی که جنگیدن برای بدست آوردن رو بلدی.

اصلا باید فاتح این عشق تو می بودی ... واسه یه مرد لذت بخشه.

 

 

 

 

آیه سخره تمام شمس و قمر و نجوم را مسخر اراده حق تعالی می داند؛

شاید این کنایه ی ظریفی باشد که ای انسان تو نیز حریم دلت را مسخر خداوند گردان.

نقد قلب خویش را یعنی قلب خالص شده از غیر را به محضرش پیشکش کن.

 

میدانم ... این جنسِ مخالفی که سر راهم قرار گرفت , بهانه بود ... نقشه بود.

پشت این پرده معشوق حقیقی نشسته بود.

 

دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 171 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 17:32