آرایشگاه

ساخت وبلاگ

خسته شدم از بس با ارایشگاههای مختلف چک و چونه زدم ..

اسم عروس رو که میارم ، قیمت آرایشگاههایِ معروف یه هو چند برابر میشه !!

یک پکیج میدن دستم که از چند روز قبلِ عروسی  برنامه برام دارن, با یک قیمت بالا.

 

دیگه بی خیال آرایشگاههای معروف شدم ...

امروز دلو به دریا زدم و به چند تا آرایشگاه بی نام و نشون سر زدم !.. از همینا که توو کوچه پس کوچه های شهر گم شدن !

با یکیشون به توافق رسیدم 

.

.

خاله ها و دخترهاشون خونه ی ما جمع هستن ...

هدیه  میگه : " نمی ترسی که این  آرایشگاهِ معمولی خوب درستت نکنه ؟ "

میگم  نــه !

 

خاله کوچیکه با خنده گفت " این اعتماد بنفس رو از کجا آوردی دختر سادات ؟ "

من به او گفتم " از همون جایی که شما یک عمر به من گفتید که خوشگلم !! 

اگر راست گفتید که  " به آب و رنگ و خال و خط .. چه حاجت رویِ زیبا را "

اگر دروغ هم گفته باشید ، همان اعتماد بنفسی که به من دادید ، ما را بس !! "

 

مادر به علامت تاسف ، سرش را برایم تکان میدهد  ...

 

* خدا مرا ببخشد , چقدر مادرم را این روزها حرص میدهم .... 

 

 

 

من بدون روتوش :

جز خدا , خودم و این دفترچه یادداشت که بی روتوش در اون وقایع زندگیم رو ثبت میکنم ,  کسی نمیدونه که من نه با یک آرایشگاه معمولی , که با یک آموزشگاه آرایشگری به توافق رسیدم.

قرار شد با دادن مبلغی جزئی , خودِ صاحب آموزشگاه درستم کنه تا آموزشی برای شاگردانش  باشه!!

 

خوب از آب در میاد , باور دارم...

دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 170 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:38