آمد بهارِ جان ها ای شاخِ تر به رقص آ

- بیا رقص والس رو تمرین کنیم , یه رقص دو نفره واسه روز عروسی.

+ میخوای بگن که دو روزه غربی شدن ؟

- " نه خب , چون متفاوت بود پیشنهادش رو دادم , .. باشه پس یه آهنگ ایرانیِ آروم."

* جوری با تعجب نگام کرد و خندید که فکر کردم چه خواسته ی شاخ داری رو ازش کردم !

* قسم میخوره که تا حالا نرقصیده .. روز عروسی هم نمی رقصه , چون حتی بلد نیست که دستش رو به حالت رقص بالا بیاره !!

* آخرش میگه خب تو هم نرقص بانو , وقتی هر دو تا مون بلد نیستیم !!

من بدون روتوش :

نه نمیشود آقا ...

من دلم میخواهد برایت برقصم , اصلا دلم میخواهد که تو بایستی و من با لباس سفید دورت بگردم.

اصلا این باشد سورپرایز من برای تو ... !!

فقط میدانی؟

بدیش این است که از همین حالا صدای پچ پچ زنان داخل تالار را می شنوم :

" دختر سادات و رقص ؟! دختر آقا سید ؟!! خواهر فلانی ؟؟!!

کسی دیده بود که تا به حال برقصد ؟! ... "

.

.

اما هیچکدامشان نخواهند فهمید که من میخواهم برایِ تو , یک زن کامل باشم.

بانویی با تمام لطافت های زنانه برای همسرش ....

پی نوشت:

* برای این سورپرایز مصمم شدم!  آنقدر که آهنگ را انتخاب کردم و برای خانومی فرستادم که قرار است موقع رسیدن به شهرم ،  یک رقصِ هماهنگ با این آهنگ را سریع به من تعلیم دهد !

یه خیابون , دو تا عـــاشق

یه هوای شاعرانهُ قشنگُ

نم بارون , بزنه شَلق شَلق رو گونه هامون

بپیچه توو گوشِ کوچه خنده هامون ..

..

....