....

ساخت وبلاگ

واسه چند دقیقه نگام رو ساکهای بسته شده توو راهرو قفل میشه ... به سوغاتی هایی که با کلی ذوق خریدم و بسته بندی کردم و حالا آماده پروازن ،

به خودم که نگاه میکنم، می بینم انگیزه واسه رفتن ندارم ... ای کاش میشد اصلا نرفت.

دلتنگشونم ،

تنها و تنها دلیلی که منو به اون نقطه از زمین وصل میکنه .

.

.

.

یه سری کارای دیگه هم دارم ... مثلا برم مدارکم رو ارائه بدم ، پرونده جریان بیفته ، دخترک رو تا سال بعد از اون نقطه بکشونم بیرون ..

اون نقطه هواش تا همیشه مسمومه ...

.

.

.

.

پی نوشت:

* از گشت ارشاد نفرت دارم ... دو بار منو سوار ون کردن به مسخره ترین دلایل ممکنه ؛ درست وقتی که با لباس پرسنلیِ بانک از محل کار می اومدم بیرون! .. بعد این همه سال هنوز ترس لحظه هاش با منه.

* محمد به ایمیل هام جواب نمیده ... نگرانشم .. شاید اینجا رو بخونه .

+ نوشته شده در  یکشنبه سوم مهر ۱۴۰۱ساعت &nbsp توسط ری را 

دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 15:40